شکایت

ساخت وبلاگ

به نام خدا

حدود دوماه پیش بود یکی از بیمارهایی که لک صورت ش رو داشتم درمان میکردم

اومد گفت وااای لکم‌ بیشترشده

لیزر کن

گفتم نمیشه

گفتم درمان داروییه

گفت نههههه ول کرد رفت

یه ماه پیش روز تولد عزیزترین شخص زندگیم گفتن ییا نظام پزشکی

شکایت شده

ماهم زنگ بزن به این و آن

از ۸صبح زدیم بیرون

تا ۲ظهر جوابیه رو اماده کردیم

و ۲ونیم جلسه باایشان بوو

جمعا مبلغی ۴تومنی پرداخت کرده بود وادعای ۱۵تومنی داشت و هزینه ی هرماهش راهم بنده بدهم....

نظام پزشکی چجور جاییه؟

یه چندنفر ریش سفید نشستن صلح برقرار کنن

اما نگفتن خانوم فرقی نکردی......

گفتند بهش برو دادگاه این ازدست ما خارجه.....

خانم رفت دادگاه

و برای ما ابلاغیه امد

کارشناس گویا عکسهای قبل را ندیده بود

دید

........

مارا ترساند اما فقط بهش یه چیزی گفتم و دیگر چیزی نگفت:پرسیدم من قبلا اینجا توی پزشکی قانونی کارکردم با دیات اشنایی دارم.......با طول درمان اشنایی دارم.....

برنامه شما چیه؟

................

اونشب به مامان گفتم به حاجی بگه....

.........

اون زن اومد مطبم امشب

عکس گرفتم گذاشتم کنارعکس قبلش.....

بهترهم شده بود

همش ته دلم ناراحت بودم نکنه بلایی سرش اوردم....دیدم نه برعکس

الحمدالله اسیبی نزدم.....

باخودم گفتم مملکت مونو گوه گرفته

مردم گشنه ان

ازمن میخاد چیو بکنه؟

مملکت بوی گنداب میده

بوی خون میده

و دیگر جای موندن و درست کردن نیست.......

(:پرواز قاصدک های ذهن ثمر:)...
ما را در سایت (:پرواز قاصدک های ذهن ثمر:) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : iunavailablelifee بازدید : 30 تاريخ : دوشنبه 18 دی 1402 ساعت: 19:25