(:پرواز قاصدک های ذهن ثمر:)

متن مرتبط با «غم دل با که بگویم» در سایت (:پرواز قاصدک های ذهن ثمر:) نوشته شده است

بازگشت

  • به نام خداگاهی اوقات فکر میکنم اگر برگردم عقب اگر ۱۰سال پیش بود و میدونستم الان کدام نقطه ایستادم چیکارمیکردم؟شاید از به وجود اومدن خیلی از اتفاقات جلوگیری میکردمیا با امادگی کاملتر میجنگیدمشاید اگر میدونستم هیچ وقت زندگی مو تعریف نمیکردمزندگی سخت پرازفرازو نشیباگر میدونستم یادمیگرفتم نقاط ضعفم رو برای خودم نگاه دارمو نقاط قوتم رو در سکوت تقویت کنماگر میدونستم بهترزندگی میکردماگر میدونستم سکوت میکرردم کمتر حرف میزدماگرمیدونستم بهتر سرمایه گذاری میکردماشتباه پشت اشتباه انجام دادمالان دنبال راه حل هستمو این راه حل بهترین تصمیم چیه؟پ.ن:1میدونستی سو تفاهم در ذهن مثل موریانه میمونه و ذهن ادم رو میخوره و تخریب. میکنهپ.ن:2خشم وکینه اتش خاموشی هستند که با یه وزش میتونن یه باغی رو اتیش بزنن....تنهاراه حل ش ریختن اب هست....خاکستر میمونه ولی از دل خاکستر کی گفته گلی رشد نمیکنه؟.....ازدل خاکستر بارها دیدم درخت هایی رشد کردن.......پ.ن:3ثمر سکوت بلدنیست....پ.ن:4دوست دارم به گذشته برگردم.....ودوست دارم به اینده برم....دوست دارم در حال نباشم بخوانید, ...ادامه مطلب

  • لباس بنفش

  • سلام سلامبه نام اواول امروز رفتم ارشیو از ۱۳۹۲ بود تا ......البته من وبلاگ نویسی رواز سال ۹۰ شروع کردم و پستهای قبلی تر رو حذف کرده اند ...بعدگفتم خدایا چقدر من خدایی بودم.....دیدگاه پله پله تا ملاقات خدا رو داشتمبعدگفتم خوب شد تغییر کردم.....بعداومدم جلوتر دیدم یه سالهایی هیچی ننوشتمبعددیدم سال ۹۴ از سختی ها نوشتم مخصوصا ۲۲بهمن ۹۴نوشته های قدیمی ام درسته مضمون مذهبی دارند ولی قدرت متن بالاستاما ........ثنا داشت اتاقش رو مرتب میکرد سه فقره لبلس بافت رو داد به مادرکاملا نوی نوانگاه مادر اینهارا به پایین بردمنم رفتم پایین.چیزی بخورم و سریاای ببینمساعت ۱۰شب شد و حاجی تهران بودموقعی که خواستم اشغالها رو بذارم دم درلباسم نازک بود و هوا سردیوی ازاون سه باافت رو رنگ بنفشی داشت پوشیدمآمدن رنگش به صورتم همانا و روی تنم نشستن همانا.ماهم ابن رنگ تند بنفش رو که هرگز نمیخریدیملباس رو برداشتم صبح برای مطب بپوشم.......صبح با لباس به مطب رفتمکسی چیزی نگفت .....رانندگی و اشکهااااا ریختن وو....ظهر با لباس برای گرفتن غذا و دنبال ثنا زفتمثنا دید لباس قشنگیه....گفت پسش بده.....منکه زیر بارنرفتمعصرشد و طبق عادت همیشگی ۵شنبه ها عصر رفتیم خونه مامان جوناونجا که بودیم مامان جون و خاله شیدا خوششون اومد.....خاله شیدا اونقدر بادقت بررسی کرد که گفتم خاله میخای امتحان کنی؟گفت نه لازمم شد میام ازت میگیرم, ...ادامه مطلب

  • دل...عشق...دوست داشتن

  • به نام آن که ....دلعقل همون دله که هورمونهاش فرق کردندعلاقههمون میل هست که انگیزه انجام کارمیشهعشقهمون حسی ه که میدونی نافرجامهدوست داشتنهمون حالتیه که حتی اگر به رفتن خار در کوچکترین انگشتش فکر کنی دلت میشکنه و اشک میریزیدلهمون کوزه ای هست که راحت شکسته میشه ولی ما مرتب دورش رومیپوشونیم مقاوم ترشهعقلهمون دلی ه که با واقعیت میترسه روبروشهعلاقههمون حالتیه که دل باهاش حس سازگاری دارهعشقهمون با دل بی مرز زندگی کردنهدوست داشتنهمون لبخند انرژی و زندگی ای هست که با دیدنش صداش به دست میاریپ.ن:پست قبلی رونوشتم بدون وقتی اوج بی خوابی ام چقدر چرت و پرت میتونم بگم بخوانید, ...ادامه مطلب

  • باطل شدن دلتنگی

  • الله واسع قادر دریا مثال جالبی است ازتفاوتها و تغیرها... هیچ موجی موج بعدی رو خفه نمیکنه...قوی ترمیکنه... مگر ساحل ....ساحل موج رو به آرامش دعوت میکنه موج ازشدت خشم کف میکنه...فریادمیزنه‌‌‌....به صخره میخوره....اما ساحل بازهم ساحله... ساحل باهرموج خشمگین صدفهاش تغییر میکنه...موجوداتش فرق میکنه.... ولی بازهم استوار ه.... بازهم خشم موج رو میخابونه دریا تفاوت ها وتناقضهاست دزیا آرامش و طوفانه... اما دوتاموج خشمگین باهم به ساحل نمیرسند!, ...ادامه مطلب

  • در پستوی خانه نهان باید کرد

  • بسم الله الرحمن الرحیمروزگارغریبیست.......و عشق را کنارِ تیرکِ راه‌بند تازیانه می‌زنند عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد آن که بر در می‌کوبد شباهنگام به کُشتنِ چراغ آمده است نور را در پستوی خانه نهان باید کرد و تبسم را بر لب‌ها جراحی می‌کنند و ترانه را بر دهان شوق را در پستوی خانه نهان باید کرد خدای را در پستوی خانه نهان باید کردhttps://music-fa.com/download-song/10795/دانلود آهنگ روزگارغریبیست بخوانید, ...ادامه مطلب

  • دخترساده دل

  • به نام هستی بخش گاهی اوقات نمیدونم چه کاری درسته یا غلطه؟ گاهی به قلبم میخام اعتماد کنم مثل همیشه مثل وقتی که توراه هربار فرودگاه قلبم میشکنه و آه میکشه ازاینکه مسافر امام رضا علیه اسلام نیست حالا قلبم خیلی عجیب شده این حرفا رو به کسی نمیتونم بزنم سخ, ...ادامه مطلب

  • شاید لحظه اخرباشد

  • به نام خدامامانی ببخشید بهت دروغ گفتمباگفتن دروغ نمیشع به خواسته ها رسیدتنها میشه ادم خیلی تنهامامانی دوستتت دارم ازته قلبممراقب خودتون باشیدخیلی زیاد, ...ادامه مطلب

  • باد

  • به نام خدایی که هر انچه در زمین است اوست مالک انها و خالقشان هوا نه گرم بود نه سرد..باد میومد ...لابه لای برگها دور میزد و می اومد پیش گلها...کنسرت بزرگی برپا کرده بود....گروه کر بسیار شادمان بودن و خیلی سرو صدا میکردن...گلها کم کم رو به پژمردگی رفته, ...ادامه مطلب

  • غم دل

  • بسم رب ذوالعرش الکریم  همه احساسات من توی این جمله خلاصه ميشه  بگذراز غم، دل.... تا بگذرد زمان همین  امیدوارم يه روزی بتونم اثبات کنم همه چیز اشتباه هي ساده بود تمام شد... ,غم دل,غم دل با که بگویم,غم دل با که توان گفت,غم دلتنگی,غم دلم,غم دل چند توان خورد,غم دل به دوست گفتن,غم دل چه باز گویم,غم دل با تو گویم غار,غم دل با که گویم ...ادامه مطلب

  • روزهایی که بیشتر میخندم

  • به نام خدا  روزهایی که بیشتر میخندم روزهایی که بیشتر میخندم و خوشحال هستم...روزهایی هستن که بیشتر ناراحتم چرا؟؟؟؟ به مرور حقیقت ها فاش میشه دیگر ثمر کوچولو نیستم با دیدن یا خریدن هرچیز جدیدی خوشحال بشم:(دلم میخواد دلم .... دلم چی میخواد؟؟؟؟؟ نمیدونم توی دنیای به این بزرگی کجای دنیا هستم..فقط دلم کمی آرامش میخواد   چشمانی خالی از غم چشمانی خندان  _____________________________________________ دلم تنگ شده قرار شد شکایت نکنم اما آخه؟؟؟؟ متن های اون روزها به من این راگفت...فراموش شده ام نه فراموش کرده.... توی دنیای سرد و خشن ...نداشتن گرمای دل, جسم زودتر از بین میره.... نه ,روزهایی که احتمال بارداری بیشتر است,روزهایی که احتمال حاملگی بیشتر است,روزهایی که احتمال بارداری بیشتره ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها