(:پرواز قاصدک های ذهن ثمر:)

متن مرتبط با «گذر عمر و جوانی» در سایت (:پرواز قاصدک های ذهن ثمر:) نوشته شده است

روزمرگی

  • به نام اوچرااینروزا. دلم میخاد بیام وبلاگ و بنویسم رونمیدونمازکجاشروع کنم ونمیدونمامروز یک شنبه استاول ازهمه یادبگیریم کارهای روزانه مونو بنویسیممثل من ساعت ۵ عصر یادت نیافته صبح وبیناردعوت بودیو وقتی نوبتهارو پشت سرهم بچینی دیگه برات مهم نیست یه مریض بیادیانهتوتعطیل میکنی و میریشنبهازدرد صبحگاهی و دریافت گل مورد علااقه ام و دارو و.....تاشبش توی پرشدت ترین درد و بدترین مریضی گذشتنکته مثبتش استراحت مطلق بودنم بود و کنسل کردن نوبتهانکته منفیش درد و سوزن زدن به خودم و درد و درد بودجمعهاتاقم رو مرتب کردم....گردگیری کامل....نظم کامل....عصرش کلی کیک و شکلات خوردمو شبش خابیدمنکته مثبت اتاقم بودواینکع دلارهای جدیدم همشون شمارههای پشت سرهم بودند, ...ادامه مطلب

  • قمار و پوکر

  • سلام سلامبه نام اوسه شنبه رفتم کتابفروشی و ساعتها کتاب خوندم......کتاب بده وبستان رو نپسندیدم درحالی که کتابی منطقی بود باید بخانیمش....وکتاب دید اقتصادی جالب بود......منطق شکل گیری و پیشرفت یه اقتصاد......که کاش درزمانی زودتر خواتده بودمکتاب گرگ وال استریت رو توی برنامه ای گذاشتموکتاب تفکر نامطمئن.....بازهم برنامه های زیادی دارم.....میخام کلی کتاب بخانمکلی کلی چیز یاد بگیرمزندگی قماراست.....درهردست و هرمرحله باید تصمیم بگیریم....در طول یک بازی پوکر ۳۰دست باید بازی کرد و یک دست بازی دوددقیقه طول میکشد و ساعتها بازی میکنیم و درهردست ۱۰۰بارباید تصمیم گرفت....اگر بازیکن بیشتراز حالت عادی زمان (۷۰ثانیه) ببرد تا تصمیم بگیرد حذف میشود......ارزش هرتصمیم زیاد است.....درحدسه خانه سه خابه....درنتیجه بازیکن پوکر باید درتصمیم گیری لحظه ای حرفه ای باشندباید قادر باشند مقاصد از پیش تعیین شده درمحدوده سرعتی میز بازی اجرا کنند.تعامل بین تفکرواگاهانه و انعکاسی است......بازیکنان تفکیک شانس ازمهارت،تمایز سیگناال درست از نادرست ومحافظت ازخود دربرابرنتیجه گرایی رو باید بلد باشندبرای یه بازیکن پوکر حل مسئله چگونگی اجرا از استعداد ذاتی هم مهم تراست نتواند از تله های رایج در تصمیم گیری اجتناب کند وو به شیوه منطقی بیازماید و احساساتش رو ازتصمیم هاش دور نگه داردداشتن همه استعدادهای جهان به کار بازیکن نخاهد آمدشکست و ازدست دادن......چیزی که مهمه:توانایی بازی در چهارچوب محدودیت هاستمحدودیت زمانی....رویارویی با عدم اطمینان و عواقب مالی وفوری...........................................................................................................................دیگر شکوه و گله وشکایت دردی دوا نمی کند...., ...ادامه مطلب

  • پشت بوم

  • با نام و یاد ....ارزووهاا...لبخندها....اشکها .....ماه....خورشید....ستاره......باد .......ورزش....سالهاست پشت بوم برام امن ترین مکان خونه است.امن ترین مکان توی طرح هم بود...وقتی اکسیژن کم میاوردم..وقتی دلم تنگ میشد وقتی دلم کمی رهایی میخاست به پشت بوم پتاه میبردمسالهاروی پشت بوم میدویدم تاخونه بغلی زد زمین...به خاطر کارگرها بند خریدم توی بالکن دویدمبعداها هرشب میومدم طناب میزدم.بعداها میومدم تمرین های باله میرفتم...مدتی هرروز ۵صبح روی پشت بوم بودم.از ۵تا ۷ روی پشت بوم راه میرفتم...سکوت اون ساعت صبح از سکوت ۲نصفه شب هم بیشتربود..تاریکی...ستاره ها...حرکات ماهواره ای....حرکات سفینه ها.....مدتی میومدم پشت بوم اشک میریختم و به گذشته و آینده فکر میکردممدنی میومدم برنامه های آینده میریختممدتی میومدم رویا پردازی ساخت بزرگترین زمین اسکی روی یخ رو توی یکی اززمینهای حاجی رو در سر میپروراندوندممدتی میومدم طراحی ودکوراسیون مطبمو میریختمیه مدتی هم میومدم برای یه نخ سیگار....یه مدت میومدم هرشب عکس میگرفتم تا ازماه هرشب عکس هارو کنارهم بذارمیه مدتی هم میومدم .....شهاب هارو ببینم...زیربارون خیس شم....زیادمیومدمالان ۸ماهه هیچ شبی نیومدم....امشب دلم گرفته بود.دلم میخاست بزنم بیرون تا ته صدای ضبط ماشین رو ببرم بالا و اهنگ گوش بدمبرم یه جایی از بلندی به شهر نگاه کنممیدونی چرا ازبلندی باید نگاه کنی؟چون هرچی تلاش کنی توهمیشه کوچکی و همه نیز کوچیکن وهیچ کس بررتر نیستماه تو زیباترین حالت ممکنشهاگر ادمها میدونستن فراموش کردن مدل من چجوریه کینه ای میموند؟چون من ناخودآگاهم خاطرات بد رو پاک میکنه و خودم این آپشن رو در کودکی ۱۳ سالگی روی ثمری نصب کردموقتی دفتر نوشته های اونسالهارو پیداکردم فهمیدم خودم ازخو, ...ادامه مطلب

  • نیروی کار

  • به نام....خیلی پیداکردن یه نیروی خوب سختهیه نیروی کار کشته کاربلدازهمه سختتر دادن اجاره و حقوق و قسطهسختتر ریسک پذیریهبه نظرت موفق میشم؟باید بیشترتلاش کنممشتری زیاد ازکجامیاد؟باید چجوری جذب مشتری داشته باشم توی بازار پرازرقابت؟به نظرت میتونم؟...راهنمایی میخام!! بخوانید, ...ادامه مطلب

  • خطای نوازندگی

  • با نام ....توی سازهای کوبه ای توهرچی بنوازی قشنگ درمیاد اصلا دستت رو بکوب روشیه صدایی آوایی درمیادتوی سازهای ارشه ای مثل ویولن اینجوری نیست وبرای همینم سختهیه کم آرشه رو بالا وپایین کنی صدای جیغ وحشتناکی درمیاد که نه تنها مستمع پرانه بلکه گوش کران ام هستاماسازپیانو یه ویژگی منحصربه فردی دارههرچیزی بزنی صدایی درمیادولی کجا بزنی نوع آوا فرق دارهوسطش اگر اشتبااه زدی....یه نت اشتباه....دونت اشتباه.....کمی آهنگ تغییر میکنه ولی بازهم قشنگه....همه‌نمیفهمننوازنده میفهمه واستادنوازندگی‌‌‌‌‌.....شانس اشتباه کردن من وشما وبقیه زیادهاگر بخایم ویولون وار پیش بریمنه متسمعی داریم و نه انگیزه ای کوبه ای وارانه هم اشتباهههراکتاو پیانو یه صدای خاصی دارههربخشش هزار آوا میتونه باشهوبا زدن چندنت اشتبااه اهنگ رو خراب نکنیم....ادامه بدیم....❤️ بخوانید, ...ادامه مطلب

  • دل...عشق...دوست داشتن

  • به نام آن که ....دلعقل همون دله که هورمونهاش فرق کردندعلاقههمون میل هست که انگیزه انجام کارمیشهعشقهمون حسی ه که میدونی نافرجامهدوست داشتنهمون حالتیه که حتی اگر به رفتن خار در کوچکترین انگشتش فکر کنی دلت میشکنه و اشک میریزیدلهمون کوزه ای هست که راحت شکسته میشه ولی ما مرتب دورش رومیپوشونیم مقاوم ترشهعقلهمون دلی ه که با واقعیت میترسه روبروشهعلاقههمون حالتیه که دل باهاش حس سازگاری دارهعشقهمون با دل بی مرز زندگی کردنهدوست داشتنهمون لبخند انرژی و زندگی ای هست که با دیدنش صداش به دست میاریپ.ن:پست قبلی رونوشتم بدون وقتی اوج بی خوابی ام چقدر چرت و پرت میتونم بگم بخوانید, ...ادامه مطلب

  • خوب نیستم

  • به نام ....توی سخت ترین فشارهای زندگی هستمفشارهای عجیبی که هرروز بیشتر و بدترمیشنهرروز نگران کننده تر میشنبالاخره یه جایی یهویی این تاول سوختگی پاره میشه و کل محتویاتش به همراه خونابه بیرون میزیزه و دردش تازه شروع میشهدیدی میخان عصاره چیزی رو بگیرند خیلی تحت فشارش میذارند؟فشارها ازمن عصاره ی نمکی میسازند و فعلا جاای خونابه چشمهایی هستن که ساعتها دارند گریه میکنند و اشک میریزندوقتی قلبت رو فشار میدی...عصاره شوری از چشمانت خارح میشهبعد سردردبعد غم بعد غصهوبعد تنهاییوبعد مرگ بخوانید, ...ادامه مطلب

  • امروز ۳مرداد

  • بانام اللهامروز بازرس اومدازدم پله ها گفتاینها نردبانه یاپله؟وچندبار جیغ ودادکردبعداومدبالا.ازاتاق ها ایراد گرفت...ازنبودن روشویی دراتاق پزشکازدیواری که ربطی به رفت وامد بیمارندارهازراه پله های پشت بومباخودم داشتم میگفتم اینها چقدر دندون گردنچطور میتونن لقمه حلال و حرام کننازوقتی خودم باید پول دربیارم.نگرانمنگن حلال ش نباشه....امروز از۷صبح تا الان ۱۰ونیم سرکاربودمگوشیم اونروز کع ضربه خورد و بغلش شکستدوشب پیش دکمه پاورش دراومد‌...امروز زودتر تعطیل کردم رفتم گفتن نمیسه...یکی ۲۲۰ت گرفت نمیدونم واقعا درستش کرد نکرد!کارمیکنه..‌رنگش آبی شده...هیچی اینم ازاین...کل خستگی سع ماهه بع دلم موند...چقدر ازوقتی باززس اومد دلم میخاست گوشی رو بردارم زنگ بزنم تعریف کنم...اول بگم سلام صدات چقدرر آشنای قدیمی ناآشناستبعدبگم بگم بگم...بعدهم اشک بریزم و...بعدهم دل بع دلم بده و....عصرهم بیاد دنبالم..یع دوری بزنیم و حرف بزنیم.اما باخودم گفتماذیتش نکنگفتهسکوت به ژرفای ابدیت و سخن به کم عمقی زمان! بخوانید, ...ادامه مطلب

  • بیست وسه

  • به نام خدا خوشا مرغی که در کنج قفس با یاد صیادش چنان خرسند بنشیند که پندارند آزادش نمیگویم فراموشم مکن گاهی به یاد آور اسیری را که میدانی نخواهی رفت از یادش دلم در آتش است از عشق و من آسوده ام از غم که میدانم محبت میرسد روزی به فریادش #عاشق_اصفهانی رمز :بیست وسه, ...ادامه مطلب

  • پرواز

  • به نام خداسلامیه روز توی بیشه زاری گنجشکی به دنیا آمدگنجشک تا بچه بود ترسی نداشتمیخندیدمیدوید بازی میکردمیدید و نمیخاستمیخاست و نمیدیدیادگرفت زندگی زیباییش هرروز به داشتن دو چشم و دوگوش هست باچشماش طلوع و غروب رو ببینه....باران رو ببینهباصداش به صدای پرستوها گوش بده....رعدوبرق رو ببینهبا حس بویایی اش بوی غذای گرم توخونه رو لمس کنه و با هرگل خوشبویی مست شهشن های کف دریا رو لمس کنهو طعم لبخند و شوری اشک رو توی یه لحظه احساس کنهتااینکهخواست بپرهدید بقیه موقع پریدن کسی کنارشونهکمکشون میکنهدستشون رو میگیرهبهش آرامش میدناما اون گنجشکخیلی تنها میخاست بپرهخیلی تنها...................یه مدتیه فشارکاری زیاد ,استرس, ترس, نگرانی همه وجودم رخنه کردهنمیدونم انتهای راه چیه اما باخیالبافی دل رو به چیزی خوش کردم که شاید وجود نداشته باشهمن که نفهمیدم عدالت چیهمن که نفهمیدم تکیه کردن چیهمن که نفهمیدم زندگی بی دغدغه چیهولی فهمیدم تنهایی روی پای خودت وایستادن سختهتازه هنوز تنها نیستممامانم سعی کرده کمکم کنهمیتونم زحماتشو جبران کنم؟امشب یه شب خاصیهبی مناسبتهولی توی دلم غوغاستغوغای خواستنغوغای صدازدنغوغای طلب آرامشکاش یکی بود می اومد توی دل منم سرامیک میکرد...دیوارهاش رو رنگ میزد برقکارمیاورد روشنش میکرددل من برای 24ساعت آروم میگیره برم مشهد بیام؟من به یه روز زیارت راضی نمیشممن به کم راضی نمیشمولی احتیاج دارمتوی غوغا و هیاهوهابه کمی آرامش احتیاج دارمآره من همونیم بندکفشهای خودم رو دارم سعی میکنم خودم ببندمخدایامیشه امشب به خواسته من آمین بگی؟ بخوانید, ...ادامه مطلب

  • مردعنکبوتی

  • به نام خداعلی امشب دیراومد؛کلی گریه کردم ؛ازدلتنگی ازتنهاییبعد برام فیلم گذاشت مردعنکبوتیدرسال ۲۰۰۲ اولین مردعنکبوتی ساخته شدتوی این فیلم تک تک اون ادمهای قدیمی که پیرشده بودند بعد۲۰سال رو اورده بودن....نگران آینده ام...همه پیرافتاده ....قراره ۲۰سال دیگه کجاباشم؟بگم یادش بخیر...یااصن نخام اینروزهارو, ...ادامه مطلب

  • دوشنبه تا چهارشنبه

  • به نام خداعلی روباید دوشنبه راهی میکردم؛بهش کوله سفری ۶لیتری مو دادم سبز و قشنگ و تمیز بچه کلی کیف کردرفتم پباده روی...موکاخوردم...آکواریوم ماهی ها دیدم....حرف زدم ... ولی دل نبستمشبش ترسناک بودخوابیدن ....تنهایی ....تاساعت ۳و۴ بیداربودمسه شنبه صبح زود فک کنم ۶و۲۰ دقیقه بود باصددی زنگ بیدارشدمحاضرشد, ...ادامه مطلب

  • در پستوی خانه نهان باید کرد

  • بسم الله الرحمن الرحیمروزگارغریبیست.......و عشق را کنارِ تیرکِ راه‌بند تازیانه می‌زنند عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد آن که بر در می‌کوبد شباهنگام به کُشتنِ چراغ آمده است نور را در پستوی خانه نهان باید کرد و تبسم را بر لب‌ها جراحی می‌کنند و ترانه را بر دهان شوق را در پستوی خانه نهان باید کرد خدای را در پستوی خانه نهان باید کردhttps://music-fa.com/download-song/10795/دانلود آهنگ روزگارغریبیست بخوانید, ...ادامه مطلب

  • حال و احوالات این روزهای ثمری

  • به نام خداخدایی که قادر است قادر برهمه چیزاحوالاتم اینروزا خیلی خوش نیستثمر زنده به عکاسی کردن از طبیعت و پیدا کردن سوژه ها برای عکس گرفتن بوده و هستدوربین گوشیش خراب شده استگوشیش بیماراستسرزنش عمیقی ازجانب مادرش داردسرزنش عمیقی دردلش طنین داردثمرخوب نیست نمیتواند زندگی اش را ثبات دهدنمیداند ثبات چیستخوبی چیستبدی چیستثمر میترسدثمردرس های زیادی داردثمرآرامش نداردثمر نمیداندآرامش چیستثمر تنهاستثمرحال خوشی ندارددلش اونقدر گرفته که اگر دنیارو بهش بدهند بازهم بازنمیشودثمر زیاد گریه میکندثمردردزیاد میکشدثمر زیاد تنهاستمرگ ثمر نزدیک است.....ثمر دلش باتلاق شادی است و زندان غمثمر تنهاست...... بخوانید, ...ادامه مطلب

  • تو نایت

  • به نام خداامروز الان ۲تاقرص خوردم قوی بودن فک کنم از شدت درد قرص تموم شده بود و گشتم بالاخره دوتاقرص قدی یافتم و باهم خوردمشونهنوز؟درد دارمولی یه چیزایی هست باید به مانند  رمز کارت بانکی بگم, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها